حال و هوای کربلا
سلا م به کربلا... سلام به زمین داغ و سوزان کربلا... سلام به لا له های خونین کربلا...سلام به لبهای خشکیده کربلا.... سلام به بدنهای قطعه قطعه شده کربلا... سلام به دوست بریده عباس سقای کربلا... سلام به گلوی دریده شش ماهه کربلا... سلام به سرهای از تن جدا شده کربلا... سلام به خیمه های سوخته کربلا... سلام به طفلان گریان و هراسان شب یازدهم کربلا... سلام به زینب پیام رسان کربلا...و سلام به سید و سالار شهیدان کربلا حسین زهرا(س)
ای حسین ای که در همه جا نام تو و یاد تو وجود دارد و حرارت محبت و عشق تو سرد شدنی نیست و هر چه از واقعه عظیم عاشورا می گذرد گرمای آن بیشتر و بیشتر می شود چرا که حضرت رسول فرموده است این حرارت و گرما سرد شدنی نیست.
-آن حضرت روز پنج شنبه یا سه شنبه ؛ و بنابر مشهور سوّم شعبان ، سال چهارم هجرى -سالى که در آن جنگ خندق واقع شد - در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود. ولادت-آن حضرت دَه ماه و بیست روز بعد از برادرش امام حسن مجتبى علیه السّلام رخ داد؛ و شش ماهه به دنیا آمد
در تاریخ آمده است:
چون حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه از مکّه معظّمه عازم شهر کوفه و سرزمین کربلاء گردید.به همین منظور به همراه اهل بیت و دیگر دوستان و یاران خود حرکت کرد، در بین راه در محاصره شدید لشکر عبیداللّه بن زیاد لعین به سرکردگى حرّ بن یزید ریاحى قرار گرفتند.و پس از صحبت ها و مجادله ها، سرانجام توافق شد که حضرت به راه خود ادامه دهد تا از سوى عبیداللّه - والى کوفه - دستور بعدى بیاید.لذا امام علیه السّلام با همراهان به مسیر خود ادامه داد تا آن که به محلّى به نام ((عُذَیْبُ الهِجانات )) رسیدند.
در این هنگام از طرف والى کوفه - عبیداللّه - براى حرّ که فرمانده لشکر بود، نامه اى به این مضمون آمد که بایستى از هر جهت بر حسین علیه السّلام و همچنین یارانش سخت گرفته شود.و چون اءصحاب و یاران حضرت از پیام شوم عبیداللّه آگاه شدند، اظهار داشتند: یا ابن رسول اللّه ! اجازه فرما تا با لشکر او مبارزه و قتال کنیم ؟حضرت پس از شنیدن سخنان اصحاب و یاران خود، فرمود: تا آنان جنگ را شروع نکنند، من هرگز اقدام نخواهم کرد.آن گاه یکى از یاران به نام زُهیر بن قین عرضه داشت : پس به سوى سرزمین کربلا که در همین نزدیکى قرار دارد، حرکت کنیم .همین که امام حسین علیه السّلام نام کربلاء را شنید، گریست گرفت و سپس اظهار نمود:
((اَللّهُمَّ إ نّى اءعُوذُ بِکَ مِنْ کَرْبٍ وَبَلاء)) یعنى ؛ خداوندا، از مشکلات و بلاهاى این سرزمین - کربلا - به تو پناه مى برم .
و سپس مقدارى به مسیر خود ادامه داد و فرمود: در همین جا فرود آئید و بارها را باز کنید و بر زمین بگذارید، که این جا وعده گاه جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى باشد.و قبر و مقبره من در این سرزمین خواهد بود.
بنابراین ، حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام در روز چهارشنبه و یا پنج شنبه ، دوّم محرّم الحرام ، سال 61 هجرى قمرى وارد سرزمین کربلاء شد
در این سرزمین که خاک آن بوی خون میدهد، بزرگترین حماسة انسان در سال 61 هجری اتفاق افتاد. مدفن سیدالشهدا (ع) در کربلاست. امام علی (ع) پس از جنگ صفین، هنگام عبور از این سرزمین چشمانش پر از اشک شد و فرمود: اینجاست محل فرود آمدن آنان. اینجا شهادتگاه عاشقان بینظیر درگذشته و آینده است که نمونه ندارند. در روایات آمده که حضرت سیدالشهدا (ع) نواحی اطراف قبر خویش را از اهالی نینوا و غاضریه به مبلغ 60 هزار درهم خریداری کرد و به خود آنان صدقه داد. پس با آنان شرط کرد که مردم را به جایگاه قبرش راهنمایی کنند و هرکسی را که به زیارت قبر آن حضرت آمد، سه روز مهمان کرده و از وی پذیرایی نمایند. کربلا شهری در عراق است که تا سال 61 هجری بیابان بود. پس از شهادت امام حسین (ع) این محل به تدریج مورد توجه شیعیان قرار گرفت و به مرکزی پر جمعیت تبدیل شد. کربلا به معنای محلی است که نزد خدا مقدس و مقرب است. امام حسین(ع) هنگام ورود به این سرزمین ، این نام را به کرب و بلا یعنی رنج و آزمون تعبیر کردند .
کربلا و " حسین"، حرکتی را آغاز و انجامند که از آدم تا دم آخر حیات جریان دارد
در سرم پیچیده باری های وهوی کربلا
می روم وادی به وادی رو به سوی کربلا
می روم افتان و خیزان، از دل بن بست ها
جاده ای پیداکنم تا جست وجوی کربلا
تشنگی می بارد از ابر سترون، می روم
تا بنوشم جرعه آبی از سبوی کربلا
ترسم این بیراهه ها با خویش مشغولم کنند
"بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا"
من نمی دانم کی ام یا از کجایم، هرچه هست
آب رو می آورم از خاک کوی کربلا
مانده در گوشم صدای پای "هل من ناصر"ی
می رود تا حشر در من گفت وگوی کربلا
بغض تاریخم، نباید در خودم ویران شوم
باید آوازی بخوانم با گلوی کربلا
در سرم شوری دگر برپاست، شمشیرم کجاست؟
"بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا"
یا حسین مظلوم
نویسنده: (سه شنبه 86/10/25 ساعت 9:26 عصر)